عاشق شوید...
نه به خاطر لذت بوسه و هم آغوشی...
به خاطر تمرکز ذهن روی یک نفر عاشق شوید...
وفاداری:
لذت دارد
رضا فرهنگ
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
جراحی لابیاپلاستی بهترین جراحی زیبایی زنان | 0 | 21 | mobi78 |
انواع مفتول | 0 | 30 | sanatgran |
کارخانه رابیتس فولاد صنعت زمانی | 0 | 25 | sanatgran |
قیمت مفتول شاخه ای با فولاد صنعت زمانی | 0 | 20 | sanatgran |
مفتول آرماتوربندی با فولاد صنعت زمانی | 0 | 23 | sanatgran |
سیم آرماتوربندی با فولاد صنعت زمانی | 0 | 34 | sanatgran |
فولاد صنعت زمانی تولید کننده روفیکس | 0 | 26 | sanatgran |
مفتول سیاه چیست؟ | 0 | 24 | sanatgran |
تعمیرات صندلی اداری در شرق تهران | 0 | 24 | sanatgran |
مفتول نجاری چیست | 0 | 22 | sanatgran |
قیمت روز توری حصاری با فولاد صنعت زمانی | 0 | 30 | sanatgran |
تعمیرات صندلی اداری در غرب تهران | 0 | 29 | sanatgran |
تعمیر صندلی اداری شرق را به متخصصش بسپار | 0 | 24 | sanatgran |
رابیتس فولاد صنعت زمانی | 0 | 21 | sanatgran |
تعمیر صندلی اداری شهرری | 0 | 29 | sanatgran |
انواع توری مفتولی | 1 | 59 | sanatgran |
تعمیر صندلی اداری | 0 | 26 | sanatgran |
دیوار و سقف کناف ایران | 3 | 208 | sarafazli |
توری گابیون چیست؟ | 1 | 72 | sanatgran |
ماهی صبیتی چیست؟ | 2 | 40 | sanatgran |
عاشق شوید...
نه به خاطر لذت بوسه و هم آغوشی...
به خاطر تمرکز ذهن روی یک نفر عاشق شوید...
وفاداری:
لذت دارد
رضا فرهنگ
وقتی زنی دیوانه وار با تو بحث میکنه
خوشحال باش
یعنی هنوز دوستت داره
یعنی براش مهمی
یعنی رو تو حساسه
یعنی روت غیرت داره
یعنی میخواد تو رو ، دیوونه...
بترس از سکوت زن
چون نشانه ی پایان توست
زنی که سکوت کرد،یعنی تو رو برای خودش تموم کرده....
من که نباشم دنیا یک من کم دارد ....
یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا می توانید راهی غیرتکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟
برخی از دانش آموزان گفتند :
با بخشیدن،عشقشان را معنا می کنند. برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند. شماری دیگر هم گفتند «با هم بودن در تحمل رنجها و لذت بردن از خوشبختی» را راه بیان عشق می دانند.
در آن بین ، پسری برخاست و پیش از این که شیوه دلخواه خود را برای ابراز عشق بیان کند، داستان کوتاهی تعریف کرد: یک روز زن و شوهر جوانی که هر دو زیست شناس بودند طبق معمول برای تحقیق به جنگل رفتند. آنان وقتی به بالای تپّه رسیدند درجا میخکوب شدند.
یک ببر بزرگ، جلوی زن و شوهر ایستاده و به آنان خیره شده بود. شوهر،تفنگ شکاری به همراه نداشت و دیگر راهی برای فرار نبود..
رنگ صورت زن و شوهر پریده بود و در مقابل ببر، جرات کوچک ترین حرکتی نداشتند. ببر، آرام به طرف آنان حرکت کرد. همان
لحظه، مرد زیست شناس فریادزنان فرار کرد و همسرش را تنها گذاشت.
بلافاصله ببر به سمت شوهر دوید و چند دقیقه بعد ضجه های
مرد جوان به گوش زن رسید. ببر رفت و زن زنده ماند.
داستان به اینجا که رسید دانش آموزان شروع کردند به محکوم کردن آن مرد.
راوی اما پرسید : آیا می دانید آن مرد در لحظه های آخر زندگی اش چه فریاد می زد؟
بچه ها حدس زدند حتما از همسرش معذرت خواسته که او را تنها گذاشته است!
راوی جواب داد: نه، آخرین حرف مرد این بود که «عزیزم ، تو بهترین مونسم بودی.از پسرمان خوب مواظبت کن و به او بگو پدرت همیشه عاشقت بود.
قطره های بلورین اشک، صورت راوی را خیس کرده بود که ادامه داد: همه زیست شناسان می دانند ببر فقط به کسی حمله می کند که حرکتی انجام می دهد و یا فرار می کند. پدر من در آن لحظه وحشتناک ، با فدا کردن جانش پیش مرگ مادرم شد و او را نجات داد. این صادقانه ترین و بی ریاترین ترین راه پدرم برای بیان عشق خود به مادرم و من بود.
همه گويند دگر عشق همچو سراب است!
دگر عشق باقی نيست!
دگر عشق ياور تنهايي نيست!
همه گويند که در نسل جديد
عشقی نيست
در دل نسل جديد نوری نيست!
من بگويم نه!!!
هنوز عشق پابرجاست
در دل نسل جديد عشق در عمق وجود است
عشق در دلها جاريست
آری شايد دگر سخن از عشق نيايد به ميان
اما عشق شيرين در دل و جان باقيست
عشق در عمق وجود است
هنوز باقيست
باقی...
ایـن روزهـا احـسـاس مـی کـنـم
شـدیـداً هـسـتـم
و در عـیـن حـال
عـمـیـقـاً نـیـسـتـم !
مــــرد هم قلـــــب دارد
فقط صدایش..یواش تر از صدای قلب یک زن است....
مرد هم در خلوتش برای عشقش گریه میکند....
شاید نـــدیــــــده باشی..
اما همیشه اشک هایش را در آلبوم دلتنگیش قاب میکند..
هر وقت زن بودنت را می بیند...
سینــــــــه را جلو میدهد..صدایش را کلفت تر میکند...تا مبادا...
لرزش دست هایش را ببینی...
مرد که باشی...دوست داری....از نگاه یک زن مرد باشی...
نه بخاطر زورِ بازوهــا!
مثل تو دلتنگ میشود.. ولی،گریه نمیکند...
بچه میشود....بهانه میگیرد...
تو این ها را خوب میدانی....
تمام آرزویش این است که سر روی پاهایت بگذارد...
تا موهایش را نوازش کنی..
عاشق بویِ موهای توست
و بیشتر از تــــو به آغوش نیاز دارد.....
چون وقت تنهايي....
خاطره ی تــــو او را امیدوار میکند...
اگر کسی را دوست داری باید او را ...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
آن طور که هست دوست داشته باشی نه آن جور که گمان می کنی باید باشد!...
همانقدر که زن را بايد فهميد
مرد را هم بايد درک کرد
ﻫﻤﺎﻧﻘﺪﺭ ﮐﻪ ﺯﻥ "ﺑﻮﺩﻥ" ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ...
...
ﻣﺮﺩ ﻫﻢ "ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻥ" ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ...
همانقدر که بايد قربان صدقه ي رويِ ماه بي آرايش زن رفت
بايد فداي خستگي هاي مرد هم شد
همانقدر که بايد بي حوصلگي هاي زن را طاقت آورد
کلافگي هاي مرد را بايد فهميد ...
عــــاشـقـانــه تــریـن حـــرفـــ مـــــرد ایـــنــــه…!
هـر وقـــت تـو آغـــوش میـگیـرتــتـ
زیــر لــبــ آروم میـــگه خـــــدایا شــــکرتـــ♥ــ….
یه وقتایی هست که دوست داری عشقت خواب باشه و خیلی حرفارو تو خواب بهش بگی
بگی که بدون اون میمیری
بگی که از بودنش خدارو ممنونی
بگی که تمام دنیای تو توی اون خلاصه شده
یا حتی آروم ببوسیش و خیالت راحت باشه که آرووووم خوابیده
وتا صبح بهش نگاه کنی و از دوست داشتنش لذت ببری…
ععععععععععععع
خداااااااااااااا
من مرادمو می خواااااااااااااااام...
خو خسته شدم چرا نمیاد
الهی بری زیر تریلی
وقتی یه دختر آروم داره درودیوارو نگاه میـــــــــکنه
وقتی نگات میکنه ولـ ـــــــــی چیزی نمــــــیگه
وقتی تو نگاش میکنی و اون روشو برمیگـ ـــــــــــردونه ازت
.
.
.
.
.
خو دوست داره خنگول....
اینم من باید بهت بگم....
تکـﺜﯿﺮ ﺗــــــﻮ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻡ ...
ﯾﻌﻨــــــﯽ ..
ﻗﺸﻨﮕﺘﺮﯾﻦ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ
ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ .....
عشق واسه یه زن وقتیه که از روی ناراحتی
با دستای ظریفش
روی سینه ی ستبر مردش می کوبه
مرد آروم بغلش می کنه ،
دستاشو می بوسه و میگه :
نزن گلم دستای خودت درد میگیره ...
گاهی وقتها دلم میخواهد بگویم: من رفتم ؛ باهات قهرم ، دیگه تموم!
دیگه دوستت ندارم …..
وچقدر دلم میخواهد بشنوم: کجا بچه لوس !؟ غلط میکنی که میری …..
مگه دست خودته ؟ رفتن به این راحتی نیست !
اما …. نمیدانم چه حکمتیست که آدمی
همیشه اینجور وقتها میشنود : به جهنم … !!!
ﺩﺭ ﻣﺮﺩ ﻫﺎ :ﺣﺴﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﺳﻤﺸﻮﻣﯿﺬﺍﺭﻥ
"ﻏﯿﺮﺕ"
ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺣﺲ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ ﻣﯿﮕﻦ
"ﺣﺴﺎﺩﺕ"
ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻫﺮﺩﻭﺷﻮﻥ ﻣﯿﮕﻢ
"ﻋﺸﻖ"
.ﺗﺎ ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺒﺎﺷﯽ :ﻧﻪ ﻏﯿﺮﺗﯽ ﻣﯿﺸﯽ ﻧﻪﺣﺴﻮﺩ!!!
عاشق اون لحظه ام که با هیجان برام یه چیزی رو تعریف میکنه
انقدر میون تعریف کردن میخنده که من هیچی نمیفهمم!
جز صدای خنده های شیرینش!
صدای خنده ی معشوق دلنوازترین صدای دنیاس
يك رابطه ...
به معناي تلفن صحبت كردن ...
قرار گذاشتن ...
بوسيدن نيست ...
به معناي اينه كه به طرف آرامش بدي...
آرامش ...
چــه زیبــاست وقتـی میفهمـی
کسـی زیــر ایـن گنبد کبــود انتظــارت را میـکشد
چــه شیــرین است
طعــم چنـد کلمــه کــه میگــوید :
" کجــایــی" .....؟
«هیـچ کـجا» هم جاییست !
همان جاییست که بی تــو میشود بود...
خدایا .....
جای سوره ای به نام " عشق " در قرآنت خالی ست
که اینگونه آغاز میگردد :
و قسم به روزی که قلبت را می شکنند و جز خدایت مرهمی نخواهی یافت
چه خوب است آدمها یک نفر را هر روز دوست داشته باشند
نه...هر روز یک نفر را....!!
ناگهان فرو ریخت نیمکت چوبی پارک ،
درست مثل من در آخرین نگاهی که دلتنگ بود .
هی راه می روم ،
هی شعر می خوانم ،
هی جای خالی تو را می نویسم .
درختان برگ برگ اشک می ریزند
و پرندگان به چیدن تنهایی من گرد می آیند .
نترس ،
بی راهه نمی روم ؛
در چشمهای تو دنبال خودم می گردم .
گاهی آنقدر دلتنگ کسی می شوی !
که اگر خودش بفهمد ...
از نبودنش خجالت میکشد .!.!.!
دیــر بـــاریدى بـــاران...
دیـــر..!
من مدتـــ هاستــ
در حجــم نبــودن کسى خشکیـــده ام...!
خدایا!!
این بند دل آدم کجاست؟
که گاهی با
یک اسم
یا حضور یک نفر
و یا با یک لبخند "پاره" میشود...
باز باران... بی ترانه... بی هوای عاشقانه
بی نوای عارفانه... درسکوت ظالمانه... خسته از مکر زمانه...
غافل از حتی رفاقت... حاله ای ازعشق ونفرت...اشکهایی طبق عادت
قطرهایی بی طراوت...روی دوش آدمیت...میخورد بربام خانه
خيلي قشنگه...
من عاشق اين پستم...
خداييش ارزش ديدنشو داره
از بعضی ادمها خاطره میماند ا
ز بعضی های دیگر هیچ
خاطره ساختن لیاقت میخواهد.
کوچک که بودم کشتی هایم غرق می شد، سریع دفتر مشقم را میکندم و دوباره یکی عین آن را می ساختم.
حالا...
روزهاست که کشتی هایم غرق شده و تنها در حسرت آنم که چرا...؟
دیگر دفتر مشقی ندارم...
تعداد صفحات : 2